فکری دوباره

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

امور روزمره همراه با صاحب الزمان

11 آذر 1395 توسط سميرا محسني حبيب آبادي

بیست عمل براي خشنودي امام زمان (عج)

۱. هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شويد به امام زمان سلام كنيد.

۲. تلاوت قرآن به خصوص سوره هاي يس،نبا،عصر،واقعه و ملك را بعد از نماز و تقديم به اموات و شيعيان حضرت را فراموش نكنيد.

۳. روزانه صدقه اي به نيت امام زمان بدهيد.

۴. روزهاي عيد مثل عيد غدير و يا نيمه شعبان لباس هاي زيبا بپوشيد و براي امام شادي كنيد.

۵. هر مطلبي درباره امام زمان و عصر غيبت كه بدرستي از آن آگاهي داريد به ديگران بگوييد تا آنها هم بيشتر آشنا شوند.

۶. درسي كه مي خوانيد يا هر مطلبي كه ياد مي گيريد به نيت امام زمان باشد آنوقت برايتان شيرين تر و هدفمندتر خواهد شد.

۷. عكس و يا نوشته اي از امام زمان كه نشاني از ايشان باشد به ديوار اتاقتان بچسبانيد.

۸. خواندن نماز شب ، زيارت عاشورا و جامعه كبيره از مسائل مورد تاكيد امام زمان است آنها را فراموش نكنيد.

۹. نماز امام زمان را هر روزي كه توانستيد بخوانيد.(2 ركعت،در هر ركعت اياك نعبد و اياك نستعين 100 مرتبه)

۱۰. نماز اول وقت باعث خوشحالي حضرت مي شود بهتر است كه ثواب نماز را به خودشان تقديم كنيد.

۱۱. سخنان امام زمان و احاديثي كه درباره ي ايشان است را براي هم پيامك كنيد.

۱۲. براي اشاعه ي فرهنگ شناخت حضرت مهدي در جامعه، مجالس اهل بيت، مداحي، كتاب نويسي و …اجرا كنيد.

۱۳. بعد از هر نماز دعا براي تعجيل در فرج ايشان را بخوانيد.

۱۴. در فراق جدايي از آقا دعاي ندبه(صبح جمعه) و دعاي فرج(اللهم عرفني نفسك…) را بعد از نماز عصر جمعه بخوانيد.

۱۵. دعاي عهد را(اللهم رب النور…) به ياد داشته باشيد و از اين طريق هم در كارهايتان با حضرت مهدي پيمان ببنديد.

۱۶. دعاي توسل و غريق را بخانيد(يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب اللقلوب ثبت قلبي علي دينك) و ايشان را نزد خدا شفيع خود قرار دهيد.

۱۷. زماني كه مي خواهيد براي نعمتي خدا را شكر كنيد از امام زمان هم تشكر كنيد.

۱۸. اگر در زندگي به مقام و منزلت مادي يا معنوي رسيديد، بدانيد كه از طرف امام بوده و ليشان را فراموش نكنيد و مغرور نشويد.

۱۹. انتظار را با دعا در خود تقويت كنيد و از اعماق قلبتان منتظر باشيد و از پروردگار توفيق معرفت بيشتر به حضرت را درخواست كنيد.

۲۰. با همه وجود براي امام زمان دعا كنيد همانطور كه دعا براي عزيزانتان را فراموش نمي كنيد.

 نظر دهید »

صاحب الزمان

10 آذر 1395 توسط سميرا محسني حبيب آبادي

توصیه های اخلاقی آیت الله بهجت:

✅تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،

✅می نشینی بگو یا صاحب الزمان،

✅برمیخیزی بگو

????????یا صاحب الزمان،

✅صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست

✅صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن
????????

✅ بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،

????????

✅شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو
“السلام علیک یا صاحب الزمان”
????????
بعد بخواب.

✅شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,
????????

شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،

دیگر نمیتوانی گناه کنی،????

دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی ????
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
که
???? در حیرت دوران غیبت
فقط کسانی
بر دین خود
ثابت قدم می مانند
که با
روح یقین مباشر
و با مولا
و صاحب خود
مأنوس باشند”
????????

 

 2 نظر

شبهات فاطمی

15 اسفند 1394 توسط سميرا محسني حبيب آبادي

پاسخ به مهم‎ترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) از آقای حسینی قزوینی
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث “فاطمة بضعة منی”
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث “فاطمة بضعة مني” در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب “صحيح بخاري” حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة مني» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است كه: علي(ع) مي‎خواست «جُوِيريه» دختر ابوجهل را خواستگاري کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بياورد که پيامبر(ص) اين سخن را فرموده ‎اند و منظورشان این بود که: يا علي اگر بخواهي با دختر ابوجهل ازدواج كني بايد دختر مرا طلاق بدهي!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب “العصابة” ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب “فاطمة الزهراء” نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِيرية» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‏ آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقويم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابي‎ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی‎ها(!) ـ در كتاب جلد 4 کتاب “منهاج السنة” ص 220 نوشته است که: “كبس بیت فاطمه(س)” یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب “فرائد السمطین” آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می‎بینم که دخترم “مغمومة مغصوبة مقتولة” خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم كليني» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهيده است.
رابعاً) «شهرستاني» در جلد اول کتاب “الملل والنحل” ص 67 از «نظّام» نقل مي كند كه خلیفه دوم با لگد به شكم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در “میزان الاعتدال” و “لسان الميزان” نیز نوشته است.

شبهه سوم ؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علي(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز كرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غيرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب “تاریخ دمشق” ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومي فافتحي له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز كن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پيغمبر خانه بود ولی به حضرت خديجه(س) فرمود: «افتحي يا خديجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب “احتجاج طبرسی” ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که اميرالمؤمنين علی(ع) در زدند و پيامبر(ص) به عايشه فرمود كه: «افتحي له الباب» یعنی: «در را براي او (علي) باز كن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب “منهاج السنة” نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور مي‎فرمايد: “یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا” یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر می‎فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبي الا ان یؤذن لکم". از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب “الدر المنثور” ص 50 نوشته است که: “خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند كه مهاجمان حريم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ مي‎كنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل‎بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می‎شوند.

شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه‎هاي آن زمان مدينه در نداشتند و فقط يك پرده يا حصير در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور می‎فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضي خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین كساني كه مفتاح و كليد منزل خود را به شما مي‎دهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخوريد». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد كليد معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می‎زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب “صحیح مسلم” ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پيغمبر اكرم(ص) دستور داده بودند که: «شب‎ها درها را ببنديد». آیا حصیر و پرده را می‎بندند؟! آيا به پرده مي گويند در؟!
ثالثاً) «بخاري» در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «رواي مي گويد سوال كردم كه: درِ خانه عايشه دو لنگه بوده يا يك لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می‎گیرد که: يك لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عايشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولي خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ‎ای در “دبی” امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روايت را قبول داريد كه پيامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه كرد و گفت: اين كتاب در بيروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می ‎کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می ‎آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه‎ ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

منبع:عمار نامه به نقل از ابنا

 

 نظر دهید »

شبهات فاطمی

15 اسفند 1394 توسط سميرا محسني حبيب آبادي

پاسخ به مهم‎ترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) از آقای حسینی قزوینی
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث “فاطمة بضعة منی”
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث “فاطمة بضعة مني” در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب “صحيح بخاري” حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة مني» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است كه: علي(ع) مي‎خواست «جُوِيريه» دختر ابوجهل را خواستگاري کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بياورد که پيامبر(ص) اين سخن را فرموده ‎اند و منظورشان این بود که: يا علي اگر بخواهي با دختر ابوجهل ازدواج كني بايد دختر مرا طلاق بدهي!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب “العصابة” ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب “فاطمة الزهراء” نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِيرية» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‏ آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقويم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابي‎ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی‎ها(!) ـ در كتاب جلد 4 کتاب “منهاج السنة” ص 220 نوشته است که: “كبس بیت فاطمه(س)” یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب “فرائد السمطین” آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می‎بینم که دخترم “مغمومة مغصوبة مقتولة” خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم كليني» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهيده است.
رابعاً) «شهرستاني» در جلد اول کتاب “الملل والنحل” ص 67 از «نظّام» نقل مي كند كه خلیفه دوم با لگد به شكم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در “میزان الاعتدال” و “لسان الميزان” نیز نوشته است.

شبهه سوم ؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علي(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز كرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غيرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب “تاریخ دمشق” ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومي فافتحي له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز كن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پيغمبر خانه بود ولی به حضرت خديجه(س) فرمود: «افتحي يا خديجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب “احتجاج طبرسی” ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که اميرالمؤمنين علی(ع) در زدند و پيامبر(ص) به عايشه فرمود كه: «افتحي له الباب» یعنی: «در را براي او (علي) باز كن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب “منهاج السنة” نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور مي‎فرمايد: “یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا” یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید". و در جای دیگر می‎فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبي الا ان یؤذن لکم". از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب “الدر المنثور” ص 50 نوشته است که: “خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند كه مهاجمان حريم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ مي‎كنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل‎بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می‎شوند.

شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه‎هاي آن زمان مدينه در نداشتند و فقط يك پرده يا حصير در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور می‎فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضي خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین كساني كه مفتاح و كليد منزل خود را به شما مي‎دهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخوريد». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد كليد معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می‎زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب “صحیح مسلم” ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پيغمبر اكرم(ص) دستور داده بودند که: «شب‎ها درها را ببنديد». آیا حصیر و پرده را می‎بندند؟! آيا به پرده مي گويند در؟!
ثالثاً) «بخاري» در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «رواي مي گويد سوال كردم كه: درِ خانه عايشه دو لنگه بوده يا يك لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می‎گیرد که: يك لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عايشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولي خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ‎ای در “دبی” امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روايت را قبول داريد كه پيامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه كرد و گفت: اين كتاب در بيروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می ‎کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می ‎آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه‎ ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

منبع:عمار نامه به نقل از ابنا

 

 نظر دهید »

مسخ

15 اسفند 1394 توسط سميرا محسني حبيب آبادي

 

پرسش

 

نظر علامه طباطبائی در مورد مسخ چه بوده است؟ آیا مسخ به معنای تغییر در ذات انسان است؟

 

پاسخ اجمالی

 

علامه طباطبائی بر اساس برخی از آیات قرآن[1] و روایات اهل بیت(ع)،[2] مسخ را در یک نوع و معنای خاص آن پذیرفته است.[3] مسخی را که وی پذیرفته این است که اگر انسانى را فرض کنیم، که صورت انسانیش به صورت نوعى دیگر از انواع حیوانات؛ مانند میمون، و خوک، مبدل شده باشد، و صورت حیوانیت روى صورت انسانیتش نقش بسته باشد، چنین کسى انسانى است خوک‌نما، و یا انسانى است میمون‌نما، نه این‌که به کلى انسانیتش باطل گشته، و ماهیتش تبدیل به خوک و میمون شده باشد. این نوع از تغییر ذات و مسخ قابل پذیرش است؛ زیرا وقتى انسان در اثر تکرار عمل، صورتى از صورت‌‌های ملکات را کسب کند، نفسش بهمان صورت متصور می‌شود، و هیچ دلیلى نداریم بر محال بودن این‌‌که نفسانیات و صورت‌‌هاى نفسانى همان‌طور که در آخرت مجسم می‌شود، در دنیا نیز از باطن به ظاهر در آمده، و مجسم شود.

ادامه مطلب

نظر علامه طباطبائی در مورد مسخ چه بوده است؟ آیا مسخ به معنای تغییر در ذات انسان است؟

پاسخ اجمالی

علامه طباطبائی بر اساس برخی از آیات قرآن[1] و روایات اهل بیت(ع)،[2] مسخ را در یک نوع و معنای خاص آن پذیرفته است.[3] مسخی را که وی پذیرفته این است که اگر انسانى را فرض کنیم، که صورت انسانیش به صورت نوعى دیگر از انواع حیوانات؛ مانند میمون، و خوک، مبدل شده باشد، و صورت حیوانیت روى صورت انسانیتش نقش بسته باشد، چنین کسى انسانى است خوک‌نما، و یا انسانى است میمون‌نما، نه این‌که به کلى انسانیتش باطل گشته، و ماهیتش تبدیل به خوک و میمون شده باشد. این نوع از تغییر ذات و مسخ قابل پذیرش است؛ زیرا وقتى انسان در اثر تکرار عمل، صورتى از صورت‌‌های ملکات را کسب کند، نفسش بهمان صورت متصور می‌شود، و هیچ دلیلى نداریم بر محال بودن این‌‌که نفسانیات و صورت‌‌هاى نفسانى همان‌طور که در آخرت مجسم می‌شود، در دنیا نیز از باطن به ظاهر در آمده، و مجسم شود.
علاوه بر این، نفس انسانیت که در اوّل حدوثش هیچ نقشى نداشت، اما قابل و پذیراى هر نقشى بود، می‌تواند به صورت‌‌هاى خاصى متنوع شود، بعد از ابهام مشخص، و بعد از اطلاق مقید شود. بنابر این همان‌طور که گفته شد، انسان مسخ شده، انسان است اما مسخ شده، نه این‌‌که مسخ شده‌‏اى فاقد انسانیت باشد.[4]
برای اطلاع بیشتر، ر. ک: 337.

[1]. «فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً». بقره، 65.

[2]. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: الْفِیلُ‏ مَسْخٌ‏ کَانَ‏ مَلِکاً زَنَّاءً وَ الذِّئْبُ مَسْخٌ کَانَ أَعْرَابِیّاً دَیُّوثاً وَ الْأَرْنَبُ مَسْخٌ کَانَتِ امْرَأَةً تَخُونُ زَوْجَهَا وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ حَیْضِهَا وَ الْوَطْوَاطُ مَسْخٌ کَانَ یَسْرِقُ تُمُورَ النَّاسِ وَ الْقِرَدَةُ وَ الْخَنَازِیرُ قَوْمٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْتَدَوْا فِی السَّبْتِ وَ الْجِرِّیثُ وَ الضَّبُّ فِرْقَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمْ یُؤْمِنُوا حَیْثُ نَزَلَتِ الْمَائِدَةُ عَلَى عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ع فَتَاهُوا فَوَقَعَتْ فِرْقَةٌ فِی الْبَحْرِ وَ فِرْقَةٌ فِی الْبَرِّ وَ الْفَأْرَةُ فَهِیَ الْفُوَیْسِقَةُ وَ الْعَقْرَبُ کَانَ نَمَّاماً وَ الدُّبُّ وَ الزُّنْبُورُ کَانَتْ لَحَّاماً یَسْرِقُ فِی الْمِیزَانِ». کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏6، ص 246، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[3]. زیرا برخی از انواع مسخ از نظر حکم همانند نسخ است که قابل پذیرش نیست. ر. ک: 12240 و 689.

[4]. ر. ک: طباطبائى، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 208، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فکری دوباره

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس